𝘗𝘢𝘯𝘦z ...

فارسی هفتم. درس 14 فارسی هفتم

همه نکات و کنایه های روان خوانی درس چهاردهم مرخصی معنی لغات و ارایه هاش لطفا اگه از کتاب خودتون باشه بهتره و به همه تاج میدم

جواب ها

نادیا

فارسی هفتم

#فارسی_هفتم #درس_چهاردهم #روان_خوانی_مرخصی معنی لغات گُردان: واحد نظامی مرخّصی: استراحت از کار آقایم: منظور پدرم جبهه: محلّ نبرد با دشمن، خط اول جنگ وِل: آزاد، رها چه بسا: بسیار، فراوان تسویه: مساوی کردن، }در اینجا{ حقوق پایان کار عوض میکردم: تغییر میدادم طَفره رفتن: زیر بار مسئولیت نرفتن بالاخره: عاقبت، سرانجام پادگان: سربازخانه اعزام: فرستادن، روانه کردن الحمدالله: شکرخدا دکّان: مغازه پاورچین پاورچین: آرام آرام کَلَک: حقه، فریب جورواجور: مختلف سوءِ ظن: بد گمانی پز دادن: خودنمایی کردن، فخر فروشی یک عالمه: بسیار زیاد سوا: جدا سفت: محکم کُلون: قفل چوبی درب ژیان: خشمگین یک پارچه: سرتاسر چریک: نیروی ضربتی، سرباز آموزش دیده پُل صراط: پلی که در روز قیامت که همه باید از آن عبور کنند امّا انسان های خوب در جهنم نمی افتند. کَرَم: بخشش دخالت: فضولی چینه: لبه ی دیوار گلی عذرخواهی: طلب بخشش بدبخت: بیچاره و گرفتار گول میزنی: فریب میدهی ارواح: جمع روح رفتگان: مردگان، اموات از جانب من: از طرف من فامیل: اقوام بُغض: گرفتگی گلو از ناراحتی رعد: تُندر غَش کردن: بیهوش شدن گوش تا گوش: پشت سرهم، کنار هم هجوم بیاورند: حمله کنند تقصیر: کوتاهی از سرگرفت: شروع کرد روضه: ذکر مصیبت از غذا کم و کسر نگذار: غذایت را خوب و کامل بخور محوّطه: فضا، محدوده مکانی، حیاط محو: ناپدید هُل دادن: فشار دادن و به سمت جلو راندن #آرایه_های #روان_خوانی به کامم تلخ کنند ⇐ کنایه از لذت نبردن مرخصیام مثل باد گذشت ⇐ تشبیه + کنایه از تند و سریع بودن عزا گرفته بودم ⇐ کنایه از اضطراب و دلهره هول بودم ⇐ کنایه از دستپاچگی جا خوردم ⇐ کنایه از تعجب ناگهانی یک عالمه ⇐ اغراق و بزرگنمایی مِن و مِن کردم ⇐ کنایه از تعلّل و کندی در صحبت هوا پس است ⇐ کنایه از نامناسب نبودن اوضاع مثل شیر ژیان ⇐ تشبیه مادر به شیر ننهام یک پارچه چریک شده بود ⇐ تشبیه بچه هایشان را لای پنبه خواباند هاند ⇐ کنایه از توجه زیاد به فرزندان مثل بچهی آدم ⇐ کنایه از وضعیت و حالت عادی یقهات را بچسبند ⇐ کنایه از پیگیری جدی و مداوم گوشش پُر بود ⇐ کنایه از آگاهی زیاد گوشش بدهکار نیست ⇐ کنایه از توجه نکردن سرش را گرم کردم ⇐ کنایه از مشغول کاری کردن حلال کردن ⇐ کنایه از گذشتن از خطا و بدی کسی شیرم را حرامت میکنم ⇐ کنایه از نفرین کردن از سرم بگذر ⇐ کنایه از مراببخش، بیخیالم شو بدی و خوبی ⇐ تضاد جوش آورد ⇐ کنایه از عصبانی شد دهانت بوی شیر میدهد ⇐ کنایه و طعنه از بچّه و کم سن و سال بودن جگرم را خون کردی ⇐ کنایه از ناراحتی و غصهی شدید مثل رعد پریدن ⇐ تشبیه + کنایه از اقدام سریع سرک میکشیدم ⇐ کنایه از تحقیق و بررسی نفس راحتی کشیدم ⇐ کنایه از آرامش و آسودگی خیال خَرَم از روی پل گذشت ⇐ کنایه از انجام شدن کار یک ایل آدم ⇐ اغراق و بزرگنمایی شیرش کردی ⇐ کنایه از جرئت بخشیدن، تهییج کردن آب غوره نگیر ⇐ کنایه از گریه کردن نگاه چپ چپ ⇐ کنایه از نگاه اخم آلود دلش آب میشد ⇐ کنایه از اثرپذیری بو برده بود ⇐ کنایه از باخبر شدن و پی بردن بادِ گرم، دست خود را به صورتم میکشید ⇐ جان بخشی #درک_و_دریافت ١- پیام این داستان چیست؟ همه ی مردم وظیفه دارند از وطن و سرزمین و آزادی خود دفاع کنند. و همه‌ی مردم علاقه دارند که از میهن خویش در برابر دشمن دفاع کنند. ۲- یک بسیجی نوجوان، چگونه میتواند در پاسداری و سازندگی کشور، سهیم باشد؟ با درس خواندن و کسب مدارج علمی بالا و به کار بستن علم و اخلاق در جامعه و با کسب علم و دانش از طریق خواندن درس و به کاربردنِ این تحصیلا

سوالات مشابه درس 14 فارسی هفتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام